۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

چیستی!!!


پلکهای بریده شده ات را در دهان بگذار تا آدرنالین خونت کم نیاورد...
آری تمام ستاره ها مرده اند و تنها نورشان است که شب های کویر را تجلی می بخشد...
دقیقان مانند حقیقت هایی که پر بارند...!معنا می دهد؟کودکی با پدری با جیب های پر از خالی؟
می دانم چشمت تخت خوابی برای آرامش ندارد،بسترش را در دهانت که گاییده شده،تخته شده،مک می زنی...
چرا گوش هایت طلبکار سلول های سایه روشن مغزت شده اند...
خدا عاشق شدن را با آینه تجربه کرد اما تو،کثافتی که بو هم نداری،زدی تمام آینه ها را شکستی...
دروغگوترین ها پوچی را پذیرفته اند، بیش از تو اما ترس و ظرفیت ماندن در فضای استاتیک دریای سفید...
پذیرش را در پتانسیل نگه می دارد...
مردگان هم می نویسند مانند پروانه ها،مردگان زنده ترین مرده هایی هستند که نیستند و زندگان مرده ترین زنده هایی هستند که ماندند...
پس دستان ناتوانشان را رو به آسمان می برند نا امیدانه دروغ امیدوار کننده می گوییند و به جیب های پر از خالیشان نمی اندیشند...
چیستی...!!!؟:من،تو،او،ضمیرها،افکار،کلونازپام 2،رویا،....خدا!!!!!شیطان!!!!!سیاه یا سفید؟
آیا اصلاً فرقی میکند؟
حماقت محض است.

۱ نظر:

  1. جمله بندی های جالبی استفاده می کنی
    این متنت من رو باد برنجی می ندازه که فوق العاده خوش بو و خوش مزست ولی درست شسته و پاک نشده بعضی جمله هات حکم سنگی رو داره که توی برنجه که ممکنه آدم رو از خوردن بقیش منصرف کنه
    موقق باشی

    پاسخحذف